حقوق اساسی، حق حاکمیت ملت و نقش آنها در توسعه حقوقی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اداری اجرائی پایدار



emad internationaux jur cult eco

ابراهیم عماد:

«فضای مجازی»
اصل حقوقی مسئولیت پذیری و ضرورت احترام به حقوق اشخاص
در فرایند توسعه فرهنگی اجتماعی پایدار در سطح بین الملل



متن زیر را در فضای مجازی فیسبوک، که آنرا، ضمن حفظ حق ارائه تحلیل در موارد مفاهیم بدآموز منتشره از ناحیه اشخاص حقیقی یا حقوقی (عمدی یا سهوی) که در قبال اقیانوس تبادل نطرهای دوستانه حقوقی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی و اداری اجرائی، و محیط زیست مثبت در آن، همانند قطره ای در اقیانوس بیش نیستند، برای خود ، این فضای مجازی را در راستای نوآوری های «تکنولوژی های نو»، هدیه ای به ملتها تلقی نموده و مینمایم، مشاهده نموده و با باز نشر کننده محترم آن، در این فضای مجازی، مطالبی را در قالب تبادل نطرهای دوستانه حقوقی بدون ورود به «بحث های تقابلی» مطرح که با توجه به بار حقوقی آن، و اینکه میتواند برای فعالین محترم حقوقی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی و اداری اجرائی، و محیط زیست در جامعه مورد نظر نویسنده محترم منتشر کننده آن متن اولیه و در سطح بین المللی مفید واقع گردد، بر آن شده مفاد تبادل نظر یادشده را در این بخش منتشر نمایم.


26/07/2014

یلدا یزدانی : مولف و نويسنده كتاب آواي مهرباني (زندگي نامه قمرالملوك وزيري )كه مرا با دنياي قمر گره زد.


زهره خالقی : دوستان از من می پرسند چرا در فیس بوک فعال نیستم ؟

یاران خسته ام...خسته از این که خودمان نیستیم
در فیس بوک سرقت فرهنگی بیداد می کند...اینجا واژه ها ، نقاشی ها ، ترجمه ها و نوشته ها را می دزدند ... فرهنگ وهنر اصیل ما را به باد می دهند...با وصله پینه کردن شعرها شاعر می شوند...چه بر سر ما آمده است؟... تازگی ها به قبل تر ها می اندیشم ... آسایشی بود... دوستی و عشق در خانه ها را می زد... ولی حالا اعتمادی از دستانم آویزان است...این بازی ظالمانه ایست...که ای کاش با اشاره ای می ایستاد...

اما این نیرنگی ها همین جا تمام نمی شود... ادامه خواهد داشت...تا شاید... روزی ...بفهمند آن را با زندگی اشتباه گرفتند...و از پوستین این شبح بیرون بیایند... اگر کلماتم آرام نیستند بخاطر این روزگاری ست که اصلن زیبا نیست

دهان دیروز تلخ بود
وقتی یادی را از خاطره بیرون می کشیدم
و امروز روزی بود که زبان حرف زدن نداشت
کاش فردا را بفهمم


26/07/2014

ابراهیم عماد : ضمن قائل بودن احترام برای خانم «زهره خالقی» بعنوان یک شخص حقیقی در فضای اجتماعی واقعی (نگارنده کتاب «آوی مهربانی») و مجازی (فیسبوک و نوشتار فوق)، بدون اینکه قصد قضاوت، نگاه انتقادی یا بجث تقابلی به مطالب فوق ایشان داشته باشم، صرفا به عنوان یکی از میلیونها عضو این «فضای مجازی» که آنرا، در راستای نوآوری های «تکنولوژی های نو»، هدیه ای به ملتها تلقی نموده و مینماید (حق اعتراض به مفاهیم بد آموز انسانی آن که در قبال اقیانوس تبادل نطرهای مثبت در آن، همانند قطره ای بیش نیستند، برای خود محفوظ میدارم)، ضروری میدانم، یادآور شوم که نوشتار فوق به حکایت الفاظ بکار رفته در آن، حاکی از خستگی روحی بیان کننده از معضلات اجتماعی گذشته و حال میباشد، ضمن اینکه انرژی منفی را به مخاطب منتقل میکند، پا را از این فراتر نهاده، مخصوصا وقتی ملاحظه میشود که این فرهیخته محترم ادبی، القابی را با گزاره سوم شخص جمع (... در فیسبوک ........... میدزدند .... به باد میدهند،...... میشوند،) استفاده کرده اند، که برای عناوین منتشره در فضای اجتماعی (اعم از واقعی و مجازی)، از دیدگاه علم حقوق اساسی و حقوق اشخاص، معنائی جز اهانت به اشخاص دیگر و حقوق آنها، نمیتوان متصور شد.

در نهایت به عناوین اهانت آمیز فوق الذکر اکتفا نشده و بسان یک معلم اخلاق، با نگاهی از بالا به پائین، مجددا از گزاره سوم شخص جمع (... تاروزی ... بفهمند ... اشتباه گرفتند،... شبح بیرون بیایند ...) و ..... استفاده و با شک به فردا، به پایان میرسد.

سوالی برای من بعنوان یه شخص حقیقی دارنده حق در فضای اجتماعی (اعم از واقعی و مجازی) در ارتباط با نوشتار فوق مطرح میشود این است که :

این فرهیخته محترم ادبی، که به حکایت نوشته دوست گرامی ام خانم یلدا یزدانی، مولف و نویسنده کتاب «آوای مهربانی»، هستند، چگونه و با چه معیاری به خود(فردی) این اجازه را داده و میدهند که اینگونه عبارات را بی محابا در حق دیگر اشخاص (دارندگان حقوق) منتشر و چنین نامی « آوای مهربانی » را بر کتابشان نهند؟

آیا زمان آن فرا نرسیده، قبل از انتشار هر مطلبی، این اصل در نظر گرفته شود که هر شخص در محیط اجتماعی (اعم از واقعی و مجازی)، علاوه بر حق و اختیاری که برای بیان نظرات خود دارد، اصل مسئولیت پذیری در قبال نوشتار منتشره و حقوق دیگر اشخاص را نیز مد نظر قرار داده و سپس نوشتار را منتشر نماید؟

برای این فرهیخته محترم ادبی، از درگاه حضرت حق طلب رفع خستگی و عطای توان انتقال انرژی مثبت به همنوعان خود و دوری از اهانت به آنان نموده و منماید.

بلحاظ اهمیت موضوع، و دفاع از حقوق ملتها، مطالب فوق را که دارای بار حقوقی فرهنگی اجتماعی در سطح بین المللی بوده و میباشد، در بخش «حقوقی فرهنگی اجتماعی» سایت علمی آموزشی ام قرار خواهم داد، اعتقادم بر این هست که با توسعه اینگونه تبادل نطرهای همراه با احترام متقابل، میتوان در راه اعتلای حقوق اشخاص در محیط اجتماعی گامهای مفیدی برداشت، و چنانچه این فرهیخته محترم ادبی و دیگر دارندگان حق استفاده از فضای اجتماعی مجازی، مایل به شرکت در اینگونه تبادل نظرها (نه بحث تقابلی) و ادامه آنها باشند با کمال میل از نظرات آنها استقبال و آنها را برای استفاده محققان، دانش پژوهان و ... منتشر خواهم نمود.


27/07/2014

یلدا یزدانی : سپاس از مطلب كامل شما. آدمها گاهي سر خورده ميشوند و بيان احساسات ميكنند. ايشان سال 1370 زندگي نامه قمر يعني كتاب آواي مهرباني را نوشته اند و در 23 سال زندگي چه اتفاقها كه نمي افتد.


27/07/2014

ابراهیم عماد : ممنونم دوست گرامی و فعال فرهنگی اجتماعی، خانم یلدا یزدانی، همانطوریکه مستحضرید اینجانب برای حقوق کلیه اشخاص در سطح بین الملل احترام قائل بوده و هستم و مطالب منتشره من گواهی بر این ادعاست. من در مورد ایشان و کتابشان نه نقدی مطرح کرده و نه قضاوتی کرده ام، صرفا در مورد نوشتار فوق ایشان نظر حقوقی ام را بدون ورود به بحث تقابلی با ایشان یا شما بعنوان منتشر کننده آن، با توجه به اینکه ایشان عبارات را بدون ذکر مصادیق و بصورت عام مطرح کرده که شامل همه اشخاص حاضر در فضای مجازی فیسبوک میگردد مطرح کردم، اشخاصی که با الفبای فارسی آشنائی دارند، متوجه اهانت آمیز بودن عبارات ایشان به دیگر اشخاص شده و میشوند. از نظر حقوقی، اطلاق و انتشار اینگونه عبارات و کلمات که در قوانین بعضی از کشورها نیز عناوین مجرمانه (نظیر دزدی و ...) به آن داده شده است و برایش مجازات تعیین شده، چنانچه بدون ذکر مصادیق قطعی اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی مطرح شود، خود از مصادیق اهانت و افترا به حقوق ملتها محسوب شده و میشوند و علاوه بر اشخاص حقیقی و حقوقی، مدعی العموم نیز میتوانند اقدام لازم را معمول دارد.

حداقل انتظار از این فرهیخته ادبی (نویسنده) با تجربه حداقل 23 ساله، این بوده و هست که در انتشار اینگونه مطالب و عبارات، از کلمه «بعضی ها در فیسبوک ....» استفاده میکردند و حداقل یک نمونه مصداقی برای بیان خود (... در فیسبوک .... میدزدند) مطرح میکردند، نه اینکه بنا به مثل معروف فارسی، همه را به یک چوب برانند.

آنچه در نوشتار ایشان بروشنی و بخوبی درک میشود، این است که وقایع بیست و سه ساله گذشته در محیط اجتماعی واقعی مورد نظر ایشان، خستگی روحی مفرطی را برای ایشان فراهم آورده است و ایشان کاملا این حق را دارا بوده و میباشند که آنها را با ذکر مصادیق یا با قراردادن کلمه «بعضی ها در فیسبوک ...» در محیط اجتماعی واقعی و مجازی بیان نمایند، ولی بطور عام مطرح کردن آنها، دقیقا در تضاد با حقوق دیگر اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی بوده و میباشد و آنها نیز این حق و اختیار را دارند که بدون ورود به بحثهای تقابلی، به نویسنده و منتشر کننده آن عبارات، علاوه بر اصول حقوقی «حق و اختیار»، وجود اصل حقوقی اساسی « مسئولیت پذیری» در قبال بیانات و نوشتار در محیط اجتماعی واقعی و مجازی، یادآور و خواهان اصلاح عبارات اهانت آمیز شوند.

زیرا ادامه حضور اینگونه عبارات، علاوه بر اهانت آمیز بودن آنها، آنهم از ناحیه یک نویسنده محترم، در محیط اجتماعی هرچند مجازی، آثار منفی در پیشبرد روند توسعه فرهنگی اجتماعی مبتنی بر اصل حاکمیت حق، برای کشور خاص مورد نظر نویسنده محترم و حتی در سطح بین الملل خواهد داشت.

برای این فرهیخته محترم ادبی، از درگاه حضرت حق، طلب رفع خستگی و عطای توان انتقال انرژی مثبت به همنوعان خود، دوری از اهانت به آنان (اشخاص در محیط اجتماعی) نموده و محترمانه از ایشان و منتشر کننده آن متن، خواهان بازبینی در عبارات فوق بوده و میباشم.

.......................


یادآوری مهم :

چنانچه خانم زهره خالقی نویسنده محترم متن اولیه فوق، توضیحی در ارتباط با موضوع فوق منتشره در صفحه فیسبوک شان (فضای مجازی)، داشته و از بعد حقوقی از مصادیق اهانت به حقوق دیگر اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی محسوب نگردد، برایم ارسال فرمایند، در همین بخش منتشر خواهم کرد.


مطالب مرتبط : نگرشی نو به توسعه حقوقی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی و اداری اجرائی پایدار



برگشت به صفحه قبلی