اصل حاکمیت حق
بصورت کاربردی با مرکزیت
حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی
در محیط
اجتماعی
و
سطح
بین
ملل
ابراهیم عماد:
لائیسیته
حقوقی
اجتماعی
جدائی دین از حکمرانی
و
نه
، جدائی دین از
سیاست
جدائی دین از حکمرانی.
نه
، جدائی دین از
سیاست
زیرا
سیاست
ویروسی بیش نبوده نیست که سایه شوم خود را بر سرنوشت ملتها تحمیل کرده است و ریشه لغوی آن «
سییاسی به معنای حیله گری
» بوده و میباشد.
در « لائیسیته حقوقی
اجتماعی
»، جدائی دین از حکمرانی ناشی از حق حاکمیت ملتها مطرح هست.
حکمرانی «ناشی از حق حاکمیت ملتها» یک پدیده حقوقی مفهومی هست که در کادر یک «متدولوژی» اعمال میگردد، که
اگر
توجه لازم به این موضوع مهم صورت نگیرد و آلوده به ایدئولوژی ها گردد، شخص حقیقی را به «فردی خودمحورپندار»
مبدل
و «حکمرانی حقوقی» را به «حکومت حکمرانی نما» صرفا سییاسی ایدئولوژیکی «اعم از دینی و سکولاری» تبدیل کرده و
میکند.
شعار
«جدائی دین از
سیاست
»
را طرفداران
سییاس
«
لائیسیته
سیاسی
اجتماعی
»
معمولا برای رسیدن به
قدرت
در محاورات خود استفاده نموده و می نمایند و پس از رسیدن به
قدرت
، حکمرانی حقوقی ناشی از حق حاکمیت ملتها را تبدیل به
حکومت های
حکمرانی نما (اعم از دینی و سکولاری) نموده و خود را «
قوای حاکم
» بر گرده ملتها تلقی و موجبات
تضییع
حق تعیین سرنوشت آنها در محیط
اجتماعی
کشورها و سطح بین ملل را فراهم آورده و میآورند.
شرم بر ناصادقان با حقوق ملت، مخصوصا حق حاکمیت آنها باد
جمعه، هجدهم آذر 1390 برابر با نهم دسامبر 2011
برگشت به صفحه قبلی